loading...
گیلان کده
shopishop بازدید : 374 1395/03/07 نظرات (0)

آخر هفته برای اندکی دور شدن از شهر آدم‌ها، به روستای ابیانه رفتم. جایی خارج از روستا، محل مناسبی برای بر پا کردن چادر بود. مکانی در میان درختان، که می‌شد از آن‌جا صدای شرشر نهری کوچک را شنید. لطافت هوایی که درون سینه فرو می‌رفت بی‌نظیر بود؛ صدای رودخانه‌ی کوچک و چند پرنده بی‌نظیر بود؛ منظره‌ی دشت ستارگان و بازی ابرها بی‌نظیر بود.

فکر کردم شاید چون انسان چند صد هزار سال در دل طبیعت زندگی کرده و متناسب با آن تکامل یافته، حضور در این فضا برایش خوشایند است. به هر حال چند ده سال بیشتر نیست که آدم‌ها در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند و هنوز خیلی با دود و دم، شلوغی، سر و صدا و تنش‌های فیزیکی و روانی آن اخت نیستند. فکر کردم شاید وقتی از تهران بیرون می‌آییم و به جنگل می‌رویم، صرفا از شهر آدم‌ها به شهر درختان آمده‌ایم. شاید این‌ها هم مثل آدم‌ها، درون خودشان در حال رقابت کردن هستند. مثلا همه برای رسیدن به نور، تلاش می‌کنند بلندتر شوند و یکی سنگینی خود را روی دیگری می‌اندازد. زیر زمین هم با ریشه‌هایشان برای جذب هرچه بیشتر آب و مواد غذایی رقابت می‌کنند. این تقریبا همان کاری است که ما هم در شهر انجام می‌دهیم و با این کارمان صبح را به شب می‌رسانیم. شاید فقط زمانی که برای یکی دو روز از میدان رقابت با گونه‌ی خودمان دور می‌شویم، احساس خوبی داریم. احتمالا اگر روزهای بیشتری در جنگل باشیم، حسابی با موجودات زنده‌ی آن به مشکل بر می‌خوریم.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 828
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 100
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 281
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 1,212
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,274
  • بازدید ماه : 19,019
  • بازدید سال : 154,992
  • بازدید کلی : 12,091,629