در کشورهای اسلامی که قوانین مدنی و فرهنگ نهادینه شده در اذهان مردم بر پایه دستورات دین مبین اسلام است؛از همان ابتدای سن بلوغ که اولین نگاه ها و گرایش ها به سوی جنس مخالف کشیده می شود،دستورالعمل هایی برای تعامل سالم و عفیف میان مردان و زنان نامحرمدر خانواده و جامعه لحاظ شده است. دستورالعمل هایی که زن را در حجاب و مرد را با نگاهی عاری از شهوت به حضور در جامعه فرا می خواند. اما متاسفانه در فضای کنونی جامعه ما که فرهنگ های وارداتی در قالب تجدد و امروزی بودن، بسیاری از باید و نبایدها را زیر پا گذاشته است، هر روزه در کمال ناباوری شاهد ناهنجاری های شدید ارتباطی و تعاملات خارج از عرف دختران و پسران در کوچه و خیابان وحتی بسیاری از مراکز عمومی و تفریحی مانند پارک ها و سینماها و حتی در مهدهای علم و دانشی چون دانشگاه هستیم. بی تردید ایام جوانی، ایام بیداری غریزه جنسی و گرایش به جنس مخالف است. در این ایام شوق جنسی و احساسات بر روان آدمی سایه می افکند؛ ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تأثیر قرار میدهد و سبب تحریک پذیری وی در برخورد با جنس مخالف میشود. طبیعی است این نیاز درونی باید به طور صحیح و مطلوب ارضا و تأمین شود.
در این سنین جوانان خواهان روابط دوستانه و هم سخن شدن با یکدیگرند. اریکسون، یکی از روانشناسان غرب، میگوید:جوان در این مرحله میخواهد روابط دوستانه نزدیکی با دیگران پیدا کند؛ ارزشمندترین و مهمترین هستی و داراییاش را به فردی دیگر هدیه دهد؛ در پی یافتن هویتی جدید است و گمان میکند خانواده و والدینش نمیتوانند از وی حمایت کنند. بنابراین، اگر این نیاز در محیط خانوادگی به خوبی تأمین نشود یا لطمه بیند و مخدوش شود، نیاز به محبت و ابراز محبت و برقراری ارتباط دوستانهاش دچار اختلاف خواهد شد؛ در غیر این صورت آنها به بهانه های مختلف از قبیل آشنایی برای ازدواج و تبادل نظر درباره مسائل علمی و درسی آگاهانه یا ناخودآگاه در جهت تأمین و ارضای این نیازشان گام بردارند؛ البته با روشی غلط و غیر قابل قبول که مشاهدهاش شما را میرنجاند. . اول باید بدانیم که او(جنس مخالف) نیز انسانی چون ماست که دارای ویژگیهای مثبت و منفی ، توانایی و ضعف و خصوصیات اخلاقی مثبت و منفی است. نباید ناراحتی ما از اعضای خانواده منجر به تصوری ایده آل و غیرواقعی از جنس مخالف شودترس؟هیجان؟خصومت؟ هیچکدام!!باور کنید جنس مخالف شما نه دیوه نه فرشته! نه به آن شوری که تمام افراد غیر همجنس تان را وحشی و سوء استفاده گر بدانید نه به این بی نمکی که یکطرفه و در ذهنتان او را فرشته و عالیترین انسان بدانید. حدود شرعی که درباره محرم و نامحرم در اسلام وارد شده است برخلاف نظر بعضیها، به حفظ احترام متقابل کمک می کند. اما متاسفانه یک عده به این مساله اهمیت نمی دهند و حتی انرا انکار می کنند! وقتی شما بر اساس الگوی دینت ، چارچوب رفتاری را تعیین می کنی درواقع به طرف مقابلت می گویی من با تو مثل یک انسان رفتار می کنم و روابط ما نیز انسانی است نه بر اساس شهوت و جنسیت. نمونه ای واقعی را مثال می زنم: دختری بعد از افشا شدن اهداف پلید دوست پسرش! تصمیم به قطع رابطه می گیرد. اما پسر با تهدید، خواهان ادامه روابط می شود. دختر امتناع می کند. پس با همدستی دوستانش، دوست دخترش را ربوده و یک هفته در زیر زمین منزلی مورد آزار و اذیت قرار داده و رهایش می کنند و از تمامی صحنه ها عکس و فیلم گرفته و دخترک را تهدید می کنند که اگر ماجرا را با کسی یا کسانی در میان بگذارند و دردسر ایجاد کند، با تکثیر و توزیع تصاویر مذکور در سطح محله و شهر، آینده اش را به تباهی می کشند. این، همان کسی بود که روز و شبی را بدون ارسال پیامهای عاشقانه و دیدارهای عاشقانه! با دوست دخترش سپری نمی کرد. قلب های تیرخورده و هدایای گاهی گران قیمت و گردش ها و تفریح های پر از احساس و هیجان را از اصلی ترین برنامه های زندگی خود می دانست. خب! چه پاسخی دارید؟...
از دو منظر روانشناسانه [Psychologycal] و جامعه شناسانه [Sociologycal] ميتوان به اين امر پرداخت.
به طور كلي روابط باز و آزاد دوجنس مخالف پيش از ازدواج، داراي آفتها و آسيبهاي رواني و اجتماعي جبران ناپذيري است. در ذيل به چند نمونه از اين آسيبها اشاره ميشود:
معمولا ادّعا ميشود اين گونه روابط و دوستيها به انگيزه ازدواج شكل ميگيرد، ولي با كمي دقّت فهميده ميشود، روح حاكم بر اين گونه دوستيها، عشقورزي كور است نه خردورزي. پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است. امام علي عليه السلام مي فرمايند: «حبّ الشّيء يعمي و يصمّ»، دوست داشتن چيزي انسان را كور و كر مي كند.
در حالي كه تصميم گيري درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تكيه بر عقلانيّت و خردورزي ممكن است. دوستيهاي قبل از گزينش همسر، راه عقل را مسدود و چشم واقع بين انسان را كور ميسازد و اجازه نميدهد تا يك تصميم صحيح و پيراسته از اشتباه گرفته شود. اين نوع انتخابها كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام ميگيرد. به دليل نبود شناخت عميق و واقعبينانه، زندگي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار ميسازد. اين گونه دوستي ها نه تنها مشكلي را براي دختران و پسران حل نميكند بلكه بر مشكلات آنان ميافزايد. اين گونه دوستيها و روابط اگر به ازدواج بيانجامد پس از مدتي از شكلگيري زندگي جو بدبيني و سوءظن را به دنبال خواهد داشت.
پسر به خود ميگويد اين دختر وقتي به راحتي با من پيوند و رابطه نامشروع برقرار نمود، پس از اعتقاد و ايمان قوي برخوردار نيست. بنابر اين از كجا معلوم پيش از ارتباط با من، با فرد ديگري طرح دوستي نريخته است. از كجا معلوم كه در آينده با اين كه همسر من است با ديگري ارتباط برقرار نكند؟دختر نيز همين تصور را نسبت به پسر دارد.بر اين اساس اين گونه ازدواجها داراي پايه واساسي سست و متزلزل است و تجربه نشان داده كه سريع منجر به طلاق و جدايي ميگردد.
بر اساس يك يافته پژوهشي در آمريكا، زوجهايي كه پيش از ازدواج با يكديگر زندگي ميكنند زندگي زناشويي آنها با مشكلات عديدهاي رو به رو است و منجر به طلاق ميشود. دكتر «كاترين كوهان»، استاد دانشگاه ايالت پنسيلوانيا گفت: طبق آخرين تحقيقات، افرادي كه پيش از ازدواج با يكديگر رابطه داشتهاند بعد از ازدواج در حلّ مشكلات خود عاجزند، چرا كه نسبت به يكديگر بسيار بدبين هستند. كوهان گفت: طبيعت ارتباطات آزاد اين است كه زوجين چندان انگيزهاي براي حل درگيريها و حمايت از مهارتهاي خود ندارند. وي افزود: به نظر ميرسد ارتباطات اين افراد زودتر از افرادي كه با يكديگر دوست نبودهاند، سرد و منجرّ به طلاق ميشود. وي در پايان گفت: ميتوانم بگويم رابطه قبل از ازدواج به هيچ وجه سبب دوام زندگي زناشويي نميشود. ين گونه روابط باعث ميشود كه دو طرف تمام فكر و توجه و تمركز خود را صرف ديدارها و ملاقاتهاي حضوري و تلفني خود بكنند و اين بزرگترين مانع براي رشد و ترقي علمي است؛ زيرا تحصيل دانش نيازمند تمركز نيروهاي فكري وروحي است.
دلمشغولي و اضطرابي كه در اثر اين گونه پيوندها پديد ميآيد بزرگترين سد راه تعالي علمي و تحصيلي است؛ لذا متصديان امور علمي مدارس و دانشگاهها توصيه ميكنند. حتي ايام عقد و نامزدي جوانان در بحبوحه تحصيلات نباشد تا آنان بتوانند با تمركز بيشتر فكر، در ادامه دروس و امتحانات موفق شوند. هر انساني در سرشت و نهاد خويش به دنبال پاكيها و نجابت است. دختراني كه در پي اين روابط آلوده هستند در حقيقت پشت پا به سرنوشت خود زدهاند و اين امر باعث ميشود كه آنها به جرم آلودگي به اين روابط شرايط ازدواج پاك را از دست بدهند. البته اين گونه روابط ناسالم حتي در ازدواج پسران نيز تاخير ايجاد شود و دختران بيش از پسران در معرض اين آسيب قرار دارند.قرآن می گوید ارتباط بر قرار کنیم چرا که گفته " عاشر " معاشرت کنید؛ " قولو " صحبت کنید. قرآن منفی برخورد نمی کند؛ اما می گوید : "دقت کنید که ار تباط شما بر مبنای معروف باشد". فطرت ما هم این حرف را خیلی قشنگ می پسندد.
خداوند 38 بار در قرآن کریم از کلمه معروف استفاده کرده که 19 بار آن به اصل مشهور امر به معروف مربوط است و 19 بار آن به ارتباط زن و مرد. قرآن به ما مبنا ارائه کرده و می گوید: "تبیان بکل شیء" و مشکل ما را حل کرده.
واقعیت آن است که غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که بسیاری از رفتارهای آدمی را شکل میدهد و به گونههای مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که یک مکتب جامع است و مىخواهد مردان و زنان مسلمان، از یک طرف روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند تا بتوانند قلههاى رفیع انسانی و رستگارى را فتح نمایند و از طرف دیگر به نیازهای غریزی و فطری خود نیز دست یابند، با حساسیت ویژه، اما واقع بینانه و لحاظ کردن طبیعت و امیال درونى و خواستههاى نفسانى، قوانین و احکامى را جهت حفظ و نگهدارى فرد و جامعه در خط اعتدال و میانه روى وضع کرده، از جمله آن احکام، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است. اینها همه به سبب این است که اسلام از جانب خدا براى هدایت انسانها فرستاده شده که خالق فطرت وغریزه با تمامى استعدادهاى بهینه و ذخیره شده در انسان است. بنابراین هر عاملى که موجب تحریک انگیزههاى شهوانى در جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى، صدمه وارد کند، موردتأیید اسلام نیست. اسلام میخواهد انواع لذتهای جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد واز این طریق آرامش روحی و روانی و پیوندهای عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع آسیب وارد نشود.
به جهت میل شدید جنسی گاهی اوقات بی آنکه دختر و پسر(به خصوص دختران ) بخواهند، در وضعی قرار میگیرند که حتی اراده خود را از دست میدهند و دیگر نمیتوانند از ارتباط جنسی خودداری کنند و ناخود آگاه و بی آنکه بخواهند، کم کم در آن اوضاع بدون بازگشت قرار میگیرند و زمانی متوجه میشوند که کار از کار گذشته است، یعنی با فراهم شدن اوضاع دیگر، جلوگیری از آن بسیار سخت و دشوار است، به خصوص آنکه پسران فریبکار و متاسفانه حرفهای در فریب دختران جوان در این موارد، شیاد و تردست هستند، پس چرا نباید این جریان را از سرچشمه بست ؟ به همین دلیل در اسلام حتی خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکانی که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است. ایا چنین تفکری اشتباه است؟ ایا اینکه خداوند به فکر بنده اش است و نمی خواهد او در هوس و شهوت سرگردان باشد اشتباه است؟...به طور کلی صحبت کردن مرد با زن نامحرم اگر با قصد لذت و شهوت نباشد، مانعی ندارد، ولى روابط دختر و پسرى که نامحرم هستند و نگاه کردن یا صحبت نمودن آنها با قصد لذت جایز نیست. چنان که توقف نمودن و خلوت کردن آنها در محیطى که محل رفت و آمد نیست، حرام مىباشد. نگاهی به داستان پر از پند موسی علیه السلام و دختران حضرت شعیب علیه السلام که در قران امده است می اندازیم:
این داستان، مربوط به زمانی است که حضرت موسی علیه السلام با نگرانی و ترس از دشمن از مصر به جانب مدین بیرون رفت و چون به سر چاه آبی در حوالی شهر مدین رسید، آن جا جماعتی را دید که گوسفندانشان را سیراب می کردند و دو زن را یافت که دور از مردان، در کناری به جمع آوری گوسفندانشان مشغول بودند. موسی علیه السلام به جانب آن دو رفت و گفت شما این جا چه کار می کنید؟ گفتند: ما منتظریم تا مردان، گوسفندانشان را سیراب کنند و باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم و پدر ما هم، مردی سال خورده است.
موسی گوسفندان آنان را سیراب کرد و سپس رو به سایه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسی علیه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود که دید یکی از آن دو دختر با کمال وقار و حیا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت کرده که به منزل ما بیایی تا در برابر کمک تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتی موسی علیه السلام نزد پدر دختران (شعیب) رسید و سرگذشت خود را با بیان کرد، شعیب گفت: اینک ترسی به خود راه نده که از شر قوم ستم کار، نجات یافتی. در این هنگام، یکی از آن دو دختر (صفورا) گفت: ای پدر! این مرد را برای کار خود اجیر کن که وی بهترین کسی است که می توان برای انجام کار برگزید؛ زیرا او هم امین است و هم توانا. شعیب خطاب به حضرت موسی علیه السلام گفت: من اراده کرده ام که یکی از دو دخترم را به نکاح تو در آورم. پیام هایی در این ایه نهفته است که با کمی تامل بدست می اید:.. در یک رابطه ضروری و حداقلی میان دختر و پسر، بایستی رفتار، نگاه، پوشش و گفتار آن دو، بر اساس اصل «حیا» باشد.
خداوند در توصیف راه رفتن دختر شعیب در آیه 26 سوره قصص، می فرماید: «تمشی علی استحیاء»؛ زیرا شیوه حرکت، سبک سخن گفتن و نحوه لباس پوشیدن، حامل پیام است و در هر فرهنگی، با مخاطبش سخن می گوید.
فرق حیا و شرم این است که حیا، «کنترل ارادی رفتار، به منظور حفظ حریم بین خود و دیگران است و شرم، یک نوع ناتوانی در اظهار وجود و ابراز خود است.
پدران و مادران، باید بر رفتار فرزندان خودشان با مهربانی و احترام به شخصیت آنان و به دور از هر گونه توهین، نظارت کنند و در مقابل، نوجوانان و جوانان هم باید برای کسب آگاهی بیشتر و استفاده از تجربه پدر و مادر، با آنان مشورت کنند.
وقتی که بر خلاف عادت هر روزه، آن دو دختر، زودتر به خانه برگشتند، پدر با تعجب پرسید: چه شد که امروز زود بازگشتید؟ دختران گفتند: مرد صالحی بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما، بر ما ترحم کرد و گوسفندان ما را آب داد و ما زودتر به خانه آمدیم.
باید از نگاه ناروا و «چشم چرانی»، خودداری ورزید که از آن به «غض بصر» تعبیر شده است. فرمان قرآن این است که باید از نگاه خیره، هوس آلود و کنترل نشده، پرهیز کرد.
می توان از داستان یوسف و زلیخا هم پند هایی را گرفت. اما قبل از این پیام ها نگاهی بیندازیم به قسمتی از این داستان که در قران امده است: در آیه 23 و 24 سوره یوسف چنین آمده است:وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ: مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ و زنی که یوسف در خانه او بود، از یوسف از طریق مراوده و ملایمت، تقاضای کام گیری کرد و درها را [برای انجام مقصودش] محکم بست و گفت: برای تو آماده ام. یوسف گفت: پناه به خدا که او پروردگار من است و مقام مرا گرامی داشته است. قطعاً ستم گران رستگار نمی شوند.
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَی بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ؛ و همانا (همسر عزیز مصر) قصد او (یوسف) را کرد و او نیز اگر برهان پروردگارش را نمی دید، [بر اساس غریزه] قصد او را می کرد. این گونه [ما او را با برهان کمک کردیم] تا بدی و فحشا را از او دور کنیم، زیرا او از بندگان برگزیده ماست».
اما پیام و درس هایی که می توان گرفت:
معمولاً عشق بر اثر مراوده و به تدریج، پیدا می شود. وجود دائمی یوسف در خانه زلیخا کم کم سبب عشق مادی شد.حضور مرد و زن نامحرم در یک محیط بسته، زمینه را برای گناه فراهم می کند. تقوا و ارده انسان، می تواند بر زمینه های انحراف و خطا غالب شود.خطر غریزه جنسی به قدری است که برای نجات از آن، باید به خدای رحمان پناه برد.
تلقین یاد خدا به نفس خود، نقش مهمی در ترک گناه دارد. یاد کردن الطاف الهی و عاقبت گناه، مانع از ارتکاب آن است؛ « مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ». یک لحظه گناه می تواند انسان را از رستگاری ابدی دور کند؛ «إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».انسانی که مقام و منزلت خود را می داند خود را به بهای کم و اندک نمی فروشد.انبیا نیز در غرایز، مانند سایر انسان ها هستند؛ ولی به دلیل ایمان به حضور خداوند، گناه نمی کنند؛ «وهم بها لولا ان رآی برهان ربّه».بهانه بسته بودن درها کافی نیست؛ باید به سوی درهای بسته حرکت کرد؛ شاید باز شوند.
غرق شدن جوانان در عشق های آن چنانی و دوستی های ناباب، نتیجه اش دوری از معنویات و از دست رفتن ارزش های انسانی و الهی است که، نتیجه اش نابودی سرمایه های انسانی و بهترین فرصت برای رواج فرهنگ بی خدایی و ابتذال غرب و تسلط دشمنان دیرین اسلام و قرآن در کشور است.امروزه متاسفانه می بینیم که عده ای از جوانان خوشان در مورد رابطه شان با شخصی، هم حکم صادر می کنند و هم تصویب.بدون انکه کمی تامل کنند و راهی عاقلانه را انتخاب کنند.دختر به خیال خودش که به ظاهر عشق ها برایش صف کشیده اند غافل از اینکه انها هدفشان چیز دیگریست و خود اسیر کسی دیگر هستند. رابطه هایتان را اصلاح کنید اگر می بینید ان باید های لازم که در بالا ذکر شده است را ندارد که البته کاریست عالی و نه تنها نفع شخصی دارد، بلکه نفع عمومی هم به دنبال خواهد داشت.