موضوعات این مطلب :
عملی
,
هوافضا
,
«مریخی» (The Martian) ساختهی ریدلی اسکات برندهی جایزهی گولدن گلوب در بخش کمدی شد. چند هفته پیش توفیق شد این فیلم را ببینم. واقعیت این است که کتاب مریخی که به زبان فارسی ترجمه شده را نخوانده بودم. با این حال از آنجا که صحبتهای زیادی پیرامون رعایت دقیق نکات علمی در این فیلم وجود داشت، منتظر بودم هرچه زودتر آن را ببینم. به خصوص اینکه سال گذشته فیلم «میان ستارهای» (Interstellar) واقعا خوب از آب درآمده بود و کسانی که به جنبهی علمی فیلمهای علمی-تخیلی فضایی اهمیت زیادی میدهند را حسابی مشعوف کرد.
هرچند منتظر بودم مریخی هم مثل میانستارهای حسابی من را تحت تاثیر قرار دهد، ولی بیشتر توی ذوقم زد. شاید کسان دیگری که با پسزمینهی فکری شبیه به من فیلم را تماشا کردند هم این احساس را داشتند. هرچه میانستارهای به نسبت دیگر فیلمهای علمی-تخیلی، عمیق و فلسفهای بود که پیچیدگیهای مختلفی داشت و در سکانسهایی واقعا میتوانست احساسات را به آدم منتقل کند، مریخی بیشتر به یک فیلم طنز شبیه بود.
البته با خواندن «پلات» فیلم خیلی متوجه این طنز نمیشوید. داستان اتفاقا خیلی جدی است و دربارهی فضانوردی میگوید که به دلیل یک طوفان روی مریخ گیر میکند و همکارانش او را تنها میگذارند. سپس از آنجا که برای رسیدن کمک باید احتمالا چند سال منتظر بماند، آنجا دست به کشاورزی و کاشت سیبزمینی میزند. با این حال سناریوی آن پر از دیالوگهای طنز، موسیقی و اتفاقاتی است که باعث تفاوت شدید آن با میانستارهای میشود. داستان آن هم مفاهیم خیلی عمیقی را به چالش نمیکشد. احتمالا به همین دلیل است که امروز فیلم مریخی جایزهی گولدن گلوب در بخش کمدی را برد.
از جمله افرادی نیستم که زیاد فیلم میبینند و نمیتوانم از جنبهی سینمایی نظر خاصی بدهم. همچنین نمیگویم که طنز بودن یک فیلم علمی-تخیلی که میخواهد جنبههای علمی را خیلی خوب رعایت کند بد است، ولی به هر حال تا حدودی با تصورات قشری که با پیشزمینهی فکری میانستارهای به تماشای مریخی میروند در منافات است.